آکواریوم نهنگ

هر انسان یک نهنگ غول پیکر است ...

بازی نهایی؛ کتاب بازی اِندر

     بازی اندر

         "بازی اِندر" یک داستان بلند علمی تخیلی با رویکردی نظامی است. کتاب چاپ سال 1985 به نوشته اورسن اسکات کارد نویسنده آمریکایی است. این کتاب بر اساس داستانی کوتاه چاپ شده در شماره آگوست سال 1977 مجله Analog Science Fiction and Fact به همین نام، نوشته شده است. البته اسکات کارد در سال 1991 نسخه اصلاح شده‌ای از این کتاب را چاپ کرد که حقایق سیاسی، مانند سقوط شوروی و پایان جنگ سرد را نیز لحاظ کرده باشد. داستان در آینده‌ای اتفاق می افتد که انسان‌ها پس از دو موج حمله بیگانگانی حشره مانند که به آنها باگر[Bugger] یا حشرات گفته می شوند ودر حالی که تا مرز انقراض رفته بودند، در انتظار حمله سوم هستند. آنها برای اینکه این بار آماده باشند شروع به یافتن کودکانی بسیار باهوش و نابغه می کنند و با آموزش آنها در شرایط سخت و به وسیله بازی‌های جدی و پیچیده آنها را برای نبرد در برابر دشمنی با تمدن و تکنولوژی‌ای بسیار پیشرفته‌تر آماده کنند.

اندرو (اِندر) ویگین یکی از همین کودکان نابغه است اما بسیار باهوش‌تر. در همین بازی‌های پیچیده است که اِندر نبوغ نظامی خود را پدیدار می‌کند و باعث می‌شود او گزینه‌ای مهم برای فرماندهی کل ناوگان زمین در مقابل بیگانگان شود. اما صحبت از کودکی هفت ساله است که سومین فرزند خانواده اش می‌باشد، در دورانی که داشتن بیش از دو فرزند گناهی اجتماعی شمرده می‌شود، حتی اگر با دستور حکومت باشد.

لطفاً به ادامه مطلب بروید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی تاریخانی

در ستایش کشتن مرغ مینا

 کشتن مرغ مینا

          پیدا کردن و خریدن کتاب کشتن مرغ مینا از روی اتفاق و بدون برنامه ریزی بود. در نمایشگاه کتاب امسال به سرعت بین راهروها حرکت می کردم. از کنار غرفه انتشارات توس که می گذشتم چشمم به شکل خودکار تمام کتاب های روی میز را سرچ کرد و روی یک کتاب با طرح جلدی که معلوم بود مربوط به دهه شصت است متوقف شد و نام کتاب را خواندم : کشتن مرغ مینا نوشته هارپر لی.

(لطفاً به ادامه مطلب بروید)

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی تاریخانی

درباره کتاب ساحره ی سرگردان

       جلد ساحره ی جادوگر

        به عنوان کسی که عاشق ژانر علمی تخیلی و فانتزی هستم، نمی توانستم از این کتاب بگذرم. منی که دوره افتاده بودم دنبال کتاب های ری برادبری ، از خودم خجالت می کشیدم که چطور امکان داره تا حالا زیاد از برادبری هنوز  درست و حسابی نخونده باشم. پس هر چی از این نویسنده  تا حالا پیدا کردم رو جارو می کردم. کتاب ساحره ی سرگردان هم جزء همین جارو کردن های من بوده است.(لطفاً به ادامه مطلب بروید)

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی تاریخانی

سر آغاز وبلاگ آکواریم نهنگ

به نام خدای بخشنده

         نوشتن همیشه نیرویی نیاز دارد که هر کسی را توان بر آن نیست من هم بارها سعی کردم تا شروع به نوشتن مداوم بکنم. نوشتن از افکارم که ممکن است تا همیشه در جایی از ذهنم زیر انبوهی از فکر های احمقانه روزمره مدفون شوند و دیگر هیچ وقت پیدا نشوند.نوشتن از داستان هایی که می توانم بگویم، نوشتن حس های پیچیده ای که نسبت به دنیای اطرافم دارم. نوشتن از اوهام و کابوس هایم که این اواخر جزئی از افکار هر روزه ام شده اند. روزهایی که از درون تبدیل شده ام به برزخی علاج ناپذیر و تنها. تنهایی در جسم و فکر.

نوشتن، از آن زمانی که یاد گرفتم مستقل به خودم و دنیای اطرافم نگاه بیاندازم، زمانی که شروع به خواندن اولین کتابها و داستانها کردم، زمانی که به نظرم رسید من هم یک داستانگو هستم، در من آرام آرام شعله کشید و آن وقت نوشتن تبدیل به آرمانم شد وبعد از آن همه سال، نوشتن تبدیل به  یگانه راه رستگاری ام شده است.

نوشتن و قلم به دست گرفتن و انگشت به صفحه کلید گذاشتن سخت است و کار راحتی نیست. تنظیم افکارت،ممیزی خود انگیخته آنها،و در هول و نگرانی برای ندادن اطلاعات غلط  و دروغ والبته تدوام نوشتن.

تداوم نوشتن برای ما عادت کنندگان به مصرف افکار و داستان های دیگران سخت است.ما عادت کنندگان به دیدن و تماشا کردن و خواندن دیگران برای ما ن سخت است که پدیدآورنده باشیم. ما در هنگام نوشتن و پدید آوردن همیشه خود را زیر سایه غول ها می بینیم. حتی اگر هم با انبوهی از متن ها و تصاویر احمقانه و بی هدف و بی ارزش مواجه بشویم که بویی ازذوق و قریحه و اندیشه عمیق ندارند باز هم از این که زیر سایه قله ها باشیم می ترسیم. بار ها و بارها ترجیح می دهیم که از دوربه آنها با شوق و تحسین خیره شویم تا آن که بر شانه غول ها بایستیم.

این جاست که با وال ها آشنا می شوم، این غول های طبیعت. موجوداتی بزرگ همراه با روابطی عمیق که که محل زندگی آنها پهنه اقیانوس ها  و دریاهای زمین است. پستاندارانی که در آب زندگی می کنند. روابط درهم بافته اجتماعی دارند و همچنین آوازه خوانانی چیره دستی هستند که هزاران کیلومتر مهاجرت می کنند. این موجودات اگر تنها در محوطه محدودی که ما نام آن را آکواریوم می نامیم محصور شوند آرام آرام می میرند زیرا که پهنه اقیانوس های بی انتها سرزمین  آنهاست و خانواده و هم نوعانشان زندگی آنها است.

هر انسان یک نهنگ غول پیکر است که اقیانوس را از پشت شیشه های یک آکواریوم می بیند. کتاب ها و نوشتن یکی از بهترین راه های خروج از این آکواریوم هستند. یکی از بهترین راه های تجربه کردن نا ممکن ها، یکی از بهترین راه های فهمیدن دیگر نهنگ ها ...

می خواهم بیشتردر مورد کتاب هایی که می خوانم، بنویسم. زیرا با ارزش ترین و شیرین ترین لحظات زندگی ام را مدیون آن ها و نویسندگان شان هستم .

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مجتبی تاریخانی