به نام خدای بخشنده

         نوشتن همیشه نیرویی نیاز دارد که هر کسی را توان بر آن نیست من هم بارها سعی کردم تا شروع به نوشتن مداوم بکنم. نوشتن از افکارم که ممکن است تا همیشه در جایی از ذهنم زیر انبوهی از فکر های احمقانه روزمره مدفون شوند و دیگر هیچ وقت پیدا نشوند.نوشتن از داستان هایی که می توانم بگویم، نوشتن حس های پیچیده ای که نسبت به دنیای اطرافم دارم. نوشتن از اوهام و کابوس هایم که این اواخر جزئی از افکار هر روزه ام شده اند. روزهایی که از درون تبدیل شده ام به برزخی علاج ناپذیر و تنها. تنهایی در جسم و فکر.

نوشتن، از آن زمانی که یاد گرفتم مستقل به خودم و دنیای اطرافم نگاه بیاندازم، زمانی که شروع به خواندن اولین کتابها و داستانها کردم، زمانی که به نظرم رسید من هم یک داستانگو هستم، در من آرام آرام شعله کشید و آن وقت نوشتن تبدیل به آرمانم شد وبعد از آن همه سال، نوشتن تبدیل به  یگانه راه رستگاری ام شده است.

نوشتن و قلم به دست گرفتن و انگشت به صفحه کلید گذاشتن سخت است و کار راحتی نیست. تنظیم افکارت،ممیزی خود انگیخته آنها،و در هول و نگرانی برای ندادن اطلاعات غلط  و دروغ والبته تدوام نوشتن.

تداوم نوشتن برای ما عادت کنندگان به مصرف افکار و داستان های دیگران سخت است.ما عادت کنندگان به دیدن و تماشا کردن و خواندن دیگران برای ما ن سخت است که پدیدآورنده باشیم. ما در هنگام نوشتن و پدید آوردن همیشه خود را زیر سایه غول ها می بینیم. حتی اگر هم با انبوهی از متن ها و تصاویر احمقانه و بی هدف و بی ارزش مواجه بشویم که بویی ازذوق و قریحه و اندیشه عمیق ندارند باز هم از این که زیر سایه قله ها باشیم می ترسیم. بار ها و بارها ترجیح می دهیم که از دوربه آنها با شوق و تحسین خیره شویم تا آن که بر شانه غول ها بایستیم.

این جاست که با وال ها آشنا می شوم، این غول های طبیعت. موجوداتی بزرگ همراه با روابطی عمیق که که محل زندگی آنها پهنه اقیانوس ها  و دریاهای زمین است. پستاندارانی که در آب زندگی می کنند. روابط درهم بافته اجتماعی دارند و همچنین آوازه خوانانی چیره دستی هستند که هزاران کیلومتر مهاجرت می کنند. این موجودات اگر تنها در محوطه محدودی که ما نام آن را آکواریوم می نامیم محصور شوند آرام آرام می میرند زیرا که پهنه اقیانوس های بی انتها سرزمین  آنهاست و خانواده و هم نوعانشان زندگی آنها است.

هر انسان یک نهنگ غول پیکر است که اقیانوس را از پشت شیشه های یک آکواریوم می بیند. کتاب ها و نوشتن یکی از بهترین راه های خروج از این آکواریوم هستند. یکی از بهترین راه های تجربه کردن نا ممکن ها، یکی از بهترین راه های فهمیدن دیگر نهنگ ها ...

می خواهم بیشتردر مورد کتاب هایی که می خوانم، بنویسم. زیرا با ارزش ترین و شیرین ترین لحظات زندگی ام را مدیون آن ها و نویسندگان شان هستم .